اولین لباسات!
بعد از خرید صبح پنج شنبه 22/2/90 ، بعد از ظهرش رفتیم جمهوری، پاساژ سیسمونی فروشی ها. (کنار پاساژ شانزه لیزه)
خلاصه دلو زدم به دریا و چهار دست لباس هم واست خریدم. البته سعی کردم رنگایی بخرم که به هر دو جنس بخوره.(کرم، طوسی، سبز، نارنجی) (اومدیم و تو دلت خواست جاتو با خواهری عوض کنی!)
اولین لباساتو از مارک «آشور» و «چیکو» خریدم که میگفتن مرغوبه. خدا کنه ازشون خوشت بیاد. راستش من تو امور نی نی اصلا" وارد نیستم و هیچی سرم نمیشه!
حس قشنگی بود خریدن لباس و وسایل واسه کسی که هنوز ندیدیش. هنوز نمیدونی می تونی داشته باشیش یا نه؟ هنوز برات فقط یه «کلمه» است : «آریان»
و چه کلمه شیرینیه! اولین بار بود یه همچین حسی بهم دست میداد. نمیدونی با چه لذتی لباساتو چیدم کنار هم و ازشون عکس گرفتم. چون واقعا" تجربه همچین لحظاتی، ارزش ثبت شدنو داشت....
این بود ماجرای خرید اولین لباسات! (البته مادربزرگ آریو زحمت کشیده بود قبلا" از حج یه لباس واسه تو آورده بود.)