دندون عقل
شلام!
امروز رفتم آخرین دندان عقلمو کشیدم و پاک خالی از عقل شدم!! (نه اینکه قبل از این چیزی به اسم عقلم داشتم!) الان که دارم اینارو برات مینویسم هنوز ناحیه عظیمی از صورتم به شکل یک لایه لاستیکی باد کرده و بی حسه. دکتر نامرد با اون انبر وحشتناکش!
خلاصه اینم یکی از گامهای پروژه رسیدن به تو بود که امروز با موفقیت برداشتم. (دکتر گفته بود قبل از نی نی دار شدن باید دندوناتو چک کنی و آخرین دندون عقل داوطلب کشته شدن شد!)
بابایی امروز ماموریته و مامان تنها، مامان خسته، مامان گشنه، مامان بی دندان!
الان جا داره که تو با اون لهجه شیرین مریخیت بهم بگی: مامان بی دندوووون! افتاد تو قندون!
ای قربون اون دندونای تا به تات بشم من.
بابا باید شب برگرده و اینجوری بهم غذا بده:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی