آریان : مرد آریایی

روز شکرگذاری

امروز یعنی چهارمین پنج شنبه ماه نوامبر رو این یانکی های بی دین و ایمون روز Thanksgiving Day یا روز شکرگذاری نامگذاری کردن. منم به سبک این بی دین و ایمونا! میخوام خدایا تورو به خاطر همه خوشبختی های کوچیک و بزرگی که بهم دادی و مخصوصا" این هدیه کوشولوی شگفت انگیز که تازه بهم عطا کردی از صمیم قلب شکر می کنم. خدایا همونطور که دادیش خودتم ازش مراقبت کن. خودم و اونو به تو میسپرم.   ...
3 آذر 1390

هفته شمار جوجو در یک نگاه!

تریمستر اول: هفته1: شمارش هفته های حاملگی از روز اول آخرین پریود شروع می شود بنابراین در این هفته هنوز لقاح انجام نشده است هفته2:  هنوز لقاح انجام نشده است!! هفته3: اسپرم و تخمک همدیگر را در لوله فالوپ ملاقات می کنند در خانمهایی که پریود 28 روزه دارند تخمک گذاری روز 14 سیکل صورت می گیرد قابل ذکر است که اسپرم یک کروموزومX و یک کروموزومY دارد در حالیکه تخمک دو کروموزومX دارد پس تعیین کننده جنسیت پدر است هفته 4: توده سلولی در حال تقسیم به رحم می رود تا جایگاهی برای استقرار پیدا کند هفته5: اندازه جنین در این هفته 5تا 7 میلیمتر است توده سلولی به دو قسمت تقسیم شده قسمت جنینی وقسمت جفتی و پس از ان قسمت جنینی به سه لایه ...
1 آذر 1390

مراحل رشد یک عدد آریان کوشولو!

عزیزم تحمل نداشتم ازت بی خبر باشم. آخه بی خبری بد دردیه. واسه همین گشتم تا بفهمم الان تو دقیقا" کجایی و داری چیکار میکنی؟ (خو دارم از فضولی میمیرم گلم!) این مطلب از سایت پزشکان بدون مرز به نظرم جالب اومد، منم میزارمش تا یه وقت فکر نکنی ازت غافلم! (مادر سخت گیر نظارت بر اعمال کودک خویش را حتی قبل از شکل گیری جنین آغازیده است!! درینگ، درینگ!!) تمام موجودات زنده تولید مثل می کنند. در انسان تولید مثل به وسیله دو نوع سلول انجام می پذیرد. اسپرم ها که به وسیله بیضه های مرد ساخته می شوند و تخمک ها که به وسیله تخمدان های زن تولید می شوند. هر یک از این سلول ها نیمی از مجموعه DNA (ماده ژنتیک) را در خود دارند. آنها از طریق مقاربت جنسی، کنار ه...
9 آبان 1390

ستاره شبای من...

سلام به جوجوی یه روزه من! چطوری عزیزم؟ نمیدونی با چه آرامش و صبوری مادرانه ای به انتظارت نشسته ام. و چه انتظار شیرینیه، مثل اینکه ماهها بذری رو آب داده باشی و حالا خیره به خاک، منتظر سر برآوردنش باشی.... دیشب شب اولی بود که اگه خدا بخواد وجود نازنینت توی دلم خونه کرده بود، اولین شب زندگانی فانی تو روی این کره خاکی! حس خوبی بود، اتفاقا" بارون شدیدی میومد، رعد و برق شدید و صدای بارونی که حس عجیبی به آدم میداد. بابات به خاطر همین بارون ناگهانی که شاید به میمنت ورود تو بود، اداره بود و من تنها توی خونه. موبایلو برداشتم و رفتم توی بالکن ش(یعنی رفتیم!) دوربینشو روشن کردم و توی تاریکی شب درحالیکه که رعد دل آسمونو میشکافت باهات حرف زدم، دل...
7 آبان 1390