آریان : مرد آریایی

انتخاب نام

نامى نکو گزين که بدان چون بخوانمت                  در دلت شادى آيد و در جانت خرمى  آریان عزیزم بزار از انتخاب اسمت بگم که خودش یه پروژه ای بود واسه خودش.  همونطور که بعدا" توی درساتون بهتون میگن حدیث داریم که یکی از مهمترین حقوق فرزند بر پدر و مادر، انتخاب نام نیکو هست. (نه اینکه اسمتو نیکو بزاریم ها! یعنی اسم خوبی برات انتخاب کنیم.) حضرت علی هم گفته بهتره اسم نی نی رو قبل از تولدش بزارین. مام گفتیم چشم!   من و بابا دوست داشتیم یه اسم اصیل ایرانی پرمعنی برات انتخاب کنیم که تا حدی تک باشه و زیاد تکراری نباشه. البته این اسم باید چیزی...
25 ارديبهشت 1390

بن لادن در پله های ترقی!

عزیزم. پسرک گلم. ببخش که نمی تونم زیاد بهت سر بزنم. آخه مامانی یک هفته دیگه امتحان داره و از اونجا که چادرشو سفت به کمر بسته تا پله های ترقی رو دونه دونه تی بکشه!    زیاد فرصتی برای نوشتن واسه عزیزدردونه اش نداره. حالا یکی ندونه فکر می کنه چقدر درس خوندم! از 1٣-1٢ تا درسی که واسه کنکور میاد فقط یه کتابشو دارم میخونم که اونم هنوز نصف نشده!    (اگه اعتماد به نفس تو هم به مامانی بره، چه شود!  ) البته مامانی پارسال ارشد ملی رو به زور بابایی که همش با وعده کیک و ساندیس اغفالش میکرد رفت سر جلسه و وقتی نتیجه ها اومد در کمال ناباوری دیدیم مجاز شدم!!! جات خالی با بابایی اونقد دو تایی خندیدیم که تا چند روز فکم...
24 ارديبهشت 1390

اعتراضات مدنی یک نی نی!

  آریان جونم امروز توی این آدرس  (سایت عصرونه دات کام) یه فینقیلی مثل خودت (البته بزرگتر از خودت) این نامه رو نوشته بود. خوندمش. آی انقد خندیدم که دلم درد گرفت. کی میشه تو هم بزرگ بشی و بیفتی به این شیرین زبونی ها!   وای خودم رسما" می خورمتتتتتتتتتتتت!   پدر گرامی! مباحثات به اصطلاح سیاسی شما با عباس آقا میوه فروش، ممکن بود به قیمت جاگذاشتن اینجانب بر روی یک گونی خیار گندیده تمام شود! به نظر بنده شما به عنوان یک طرفدار دوآتشه برنامه های مبتذلی چون «باغ خاله شادونه» و «اخبار بیست و سی»، اصولا نباید ادعای شعور سیاسی داشته باشید! بعد از این حادثه به این نتیجه رسیدم که سی...
24 ارديبهشت 1390

خانه سازی

سلام به باهوشترین پسر دنیا. عزیزم من و بابا امسال به طرز بسیار جدی دنبال پیدا کردن خونه هستیم. بابایی دوست داره یه زمین یا خونه کلنگی گیر بیاره تا با دوستاش اونو چند طبقه و انجوری که میخوان بسازن. اما هر چی می گردیم یه روز آب هست نون نیست، یه روز بنزین هست کبریت نیست، یه روز بارونه، یه روز زمین کجه.... خلاصه تا حالا که به نتیجه نرسیدیم. تا اینکه پریروز یه خونه کلنگی پیدا کرد که موقعیتش برای ما خیلی خیلی عالیه. اولا" محله اش یکی از محله های مورد تایید ماست، بعدش به همه مراکز سوق الجیشی نزدیکه، از جمله اداره مامانی، اداره بابایی، بازار، فروشگاه، مسجد، ایستگاه تاکسی، حتی تو کوچه یه آرایشگاه و خیاطی هم هست، و از همه مهمتر یه مهد کودک هم ...
24 ارديبهشت 1390

زن کوچولوها!

سلام گل پسر مامان. دیروز فیلم سینمایی زنان کوچک رو دیدم. با اینکه درس داشتم اما قشنگ نشستم تا آخر دیدمش. (آخه به خاطر نم زدن سقف ما طبقه بالا شوفاژا رو خاموش کرده بودن و بارون شدیدی میومد و منم که سرمایییی! جوراب روفرشی ضخیم پوشیده بودم و چند فنجون قهوه خوردم اما افاقه نکرد.)  بگذریم. بچه که بودیم کارتونشو تلویزیون پخش می کرد. قصه خونواده ای بود با 4 تا دختر. یادش به خیر! منم که اون موقع ها یه پا جودی ابوتی بودم واسه خودم و همیشه مقادیر متنابهی پروانه و شاپرک دور سرم در حال چرخش بودن، کلی با دختر جسور و بلندپرواز و نویسنده خونواده ی توی فیلم «همزادپنداری» می کردم. حالا شاید بپرسی همزاد پنداری (یا...
24 ارديبهشت 1390

بدجنس ترین مامانای دنیا!

   سوسک گورکن: این حشره یکی از بدترین مادرهای جهان است زیرا فرزندان خود را در بازی مرگباری می خورد لارو این سوسک درون جسد موش مرده ای قرار می گیرند که توسط مادر و پدر درون حفره ای دفن شده است، سوسک مادر غذای فرزندان خود را با خوردن لاشه موش تامین می کند و در نتیجه به صورت ناخودآگاه لاروهای خود را می خورد.     تعداد لارو این سوسکها معمولا بیشتر از اندازه ای است که تمامی آنها بتوانند درون بدن موش جا بگیرند از این رو شانس بقای برخی از این لاروها افزایش پیدا خواهد کرد.   پاندا: بر خلاف تصور همگان، پانداهای مهربان مادرهای بسیار بدی هستند زیرا در زمانهایی که دو فرزند به دنیا می آورند، یکی از آنها را به...
24 ارديبهشت 1390

تحول اداری!

سلام به نی نی خوشگل خودم. این چند روزه یه سری اتفاقا افتاده که چون مربوط به "خانواده" میشه، فکر کردم لازمه تو هم در جریان باشی!! (الان چه احساسی داری که به آدم حسابت کردم؟!) خلاصه چند روزیه که سمت مامانی و همینطور بابایی قراره توی اداره هامون تغییر کنه و همین مارو کمی دچار استرس کرده! پریشب من تا صبح خوابم نمیبرد و گلاب به روت هی پا میشدم دستشویی می رفتم (از استرس)  دیشبم بابایی دقیقا" همین حالتو داشت!! خنده دار بود. تازشم، دیروز که خبر اومد وزارت خونه مامانی و بابایی دارن با هم ادغام میشن و امروزم شنیدیم وزیر بابا اینا شده وزیر مامان اینا  و وزیر مامان اینا برکنار شده! خلاصه همه نگرانن که حالا اوضاع چطوری میشه و بهتر میشه ...
24 ارديبهشت 1390